loading...
مهربون
محمد بازدید : 9 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)
پيشگفتار
كتاب پر برگ تاريخ، در صفحات زرّين خويش، مردان بزرگى را به ما مى نماياند كه زندگى خويش را وقف هدايت بشر نموده و راه نجات انسانها از گرداب فساد و گمراهى از هيچ كوششى فروگذار نكرده اند. مردانى كه زندگى خويش را وقف هدايت بشريت نمودند. پيامبران الهى و اوصياى آنها قافله سالار اين گروهند كه پيشاپيش عالمان وحكيمان متأله گام بر مى دارند.
پيامبران در تاريخ انسانيت مشعلدار آگاهى بوده و در طريق رشد و تعالى روح و روان انسانها و بهسازى اجتماع بشرى، عقلها را و مردم را از تاريكْناى جهل و غفلت به روشناى تفكر و ايمان فرا خواندند و سر خويش را بر اين هدف نهادند. عالمان دين نيز ادامه دهندگان همين راهند و مانند پيامبران خدا، مصمم و قاطع ، گام به عرصه نبرد با جهل و نادانى و فساد و بيدينى مى نهند و مشعل فروزان هدايت را به دست گرفته و راه پيج و خم تاريخ را در برابر ره گمكردگان روشن مى سازند. به راستى آنان مصداق بارز "العلماء ورثة الأنبياء" و "الفقهاء أُمناء الرسل" و "المؤمنون الفقهاء حصون الإسلام" بوده و در راه رساندن پيام رسولان خدا و گسترش آيين خاتم پيامبران، تمام توان خويش را به كار مى گيرند و از رنج و بلا نمى هراسند و در راه انجام وظيفه خطير "بيان احكام حلال وحرام"، فقر و غربت و بيمارى و تبعيد و اسارت و شهادت، آنان را از هدف والاى خود باز نمى دارد.
يكى از فقيهانى كه ساليان دراز به تدريس و تربيت شاگردان، تبليغ معارف دينى، وتحقيق و تأليف و ترجمه كتابهاى ارزنده علمى و خدمات جاودانه اشتغال داشته و دارد، متفكر بزرگ اسلامى و انديشمند سترگ معاصر، فقيه اصولى، مفسر رجالى، متكلّم اديب، و فيلسوف مورخ، حضرت آيت الله العظمي حاج شيخ جعفر سبحانى دام ظلّه العالى است ، كه در اين مجال كوتاه به گوشه اى از زندگى پربار ايشان اشاره مى كنيم و تفصيل بيشتر را به وقت ديگر وا مى نهيم.
 
ولادت
استاد معظم حضرت آيت اللّه سبحانى در 28 شوال المكرم1347ق(20 فروردين 1308ش) در تبريز در خانواده علم و تقوا و فضيلت ديده به جهان گشود.
 
پدر
پدر بزرگوار ايشان: زاهد وارسته، مرحوم آيت اللّه حاج شيخ محمد حسين سبحانى خيابانى(1)، يكى از عالمان و فقيهان تبريز بود كه بيش از 50 سال به كار تدريس، تأليف، راهنمايى مردمان و مرحوم آيت اللّه حاج شيخ محمد حسين سبحانى خيابانى پرورش شاگران اشتغال داشت. وى در شب نوزدهم رمضان المبارك 1299ق در تبريز به دنيا آمد و پس از طى دوران كودكى ونوجوانى، به تحصيل علوم دينى روى آورد و فقه و اصول را نزد آيت اللّه حاج سيد ابوالحسن انگجى، فلسفه و كلام و منطق را نزد علاّمه شيخ حسين قراچه داغى، و هيئت و رياضيات و نجوم را در محضر ميرزا على آقا منجم لنكرانى فرا گرفت. سپس در 28 سالگى (1327ق) رهسپار حوزه علميه نجف گرديد و مبانى علمى خويش را نزد علماى بزرگ نجف همچون آيات عظام:
 
تحصيلات
آيت اللّه حاج شيخ جعفر سبحانى، پس از فراغت از تحصيلات ابتدايى، در مكتبخانه مرحوم ميرزا محمود فاضل (4) (فرزند فاضل مراغى از شاگردان شيخ اعظم انصارى) به فراگيرى متون ادب پارسى پرداخت و كتابهايى مانند: گلستان، بوستان، تاريخ معجم، نصاب الصبيان، ابواب الجنان و غيره را فراگرفت .سپس در 14 سالگى (1361ق) رهسپار مدرسه علميه طالبيه تبريز گرديد و به آموختن مقدمات علوم و سطوح پرداخت. علوم ادبى را نزد مرحومان: حاج شيخ حسن نحوى و شيخ على اكبر نحوى، و بخشى از مطول، منطق منظومه و شرح لمعه را در محضر علاّمه بزرگوار ميرزا محمد على مدرس خيابانى صاحب ريحانة الأدب (م1373ق) (5) بياموخت و اين همه پنج سال (تا 1365ق) به طول انجاميد.
استاد سبحانى، در آن زمان سخت مشغول تعليم وتعلم (دروس مقدمات) و مباحثه و تأيف بود. يادگار قلمى ايشان از آن زمان (با اينكه نوجوانى 17 ساله بود) دوكتاب است كه هم اينك موجود مى باشد:
1.معيار الفكر (در منطق);
2.مهذب البلاغة(در علم معانى، بيان و بديع).(6)
 
مهاجرت به حوزه علميه قم
دگرگونى در آذربايجان و ظهور فرقه دمكرات به رهبرى پيشهور و غلام يحيى(در شهريور 1325ش) و تشكيل حكومت وابسته به شوروى، عرصه را براى تحصيل تنگ كرد و به همين جهت، استاد لازم ديد محيط تحصيل را عوض كرده و رهسپار حوزه علميه قم گردد. لذا در مهرماه 1325 شمسى وارد قم شد و به تكميل سطوح، همت گماشت. باقيمانده فرائد الاُصول (7) را نزد مرحوم آيت اللّه حاج ميرزا محمد مجاهدى تبريزى (1327ـ 1379ق) و آيت اللّه حاج ميرزا احمد كافى (1318ـ1412ق) آموخت و كفاية الاُصول را هم نزد مرحوم آيت اللّه العظمى گلپايگانى (م1414ق) بياموخت.
 
اساتيد
آيت اللّه سبحانى پس از تكميل سطوح عاليه در 1369ق، به درسهاى خارج فقه و اصول راه يافت و به خوشه چينى از محضر بزرگان زير پرداخت:
1. مرحوم آيت اللّه العظمى بروجردى (1292ـ1380ق) كه در آن روزها مبحث وقت از كتاب صلاة را تدريس مى فرمود.
2.مرحوم آيت اللّه حاج سيد محمد حجت كوهكمرى (1301ـ1372ق) كه در آن زمان تدريس خارج بيع را آغاز كرده بود.
مرحوم آيت اللّه بروجردى، شاگردان خويش را با آراى قدما، فتاواى اهل سنت، و نيز تتبع در اسناد و فهم روايات و ريشه يابى مسائل آشنا مى ساخت و درس مرحوم آيت اللّه حجت نيز، از نظر دسته بندى مطالب و نتيجه گيرى، امتياز خاصى داشت.
3.مرحوم آيت اللّه العظمى امام خمينى (1320ـ1409ق) كه در آن زمان بحث استصحاب را مطرح مى فرمود.(8) معظم له تا پايان دوره اوّل درس اصول حضرت امام، به درس ايشان حاضر گشت آنگاه بر آن شد تا مجموع درسهاى ايشان را به دقت ضبط كند و تحرير نمايد،ه اين كار در ضمن 7 سال (1330ـ 1337ش) انجام گرفت و در همان زمان به چاپ رسيد. امام راحل قدس سرَّه در آغاز كتاب مزبور ـ در تقريظى ـ چنيين نگاشته اند:

الحمد لله رب العالمين وصلى الله على محمد وآله الطاهرين ولعنة الله على أعدائهم أجمعين.
وبعد فممّا منّ الله تعالى على هذا العبد اتفاق صحابة جمّ من الأفاضل وعدّة من الأعلام أيّدهم الله تعالى ، ومنهم العالم العلم التقي صاحب الفكر الثاقب والنظر الصائب الآغا ميرزا جعفر السبحاني التبريزي وفقه الله لمرضاته، وكثّر الله أمثاله، ولقد جدّ واجتهد في تنقيح مباحث الألفاظ من بحث هذا الفقير بحسن سليقته وتوضيحها بجودة قريحته فصار بحمد الله وله المنّة صحيفة كافلة لمهمات المسائل .
في تاريخ 24 شهر ربيع المولود 1375 هـ حررّه روح الله الموسوي الخميني
چاپ اين كتاب به وسيله استاد سبحانى مايه شگفتى بود. چه ، در آن زمان 28 بهار بيشتر از عمر وى نمى گذشت و سبك نگارش كتاب هم به عربى شيوا و سليس بود.
حضرت آيت اللّه سبحانى به غير از تحصيل دروس فقه و اصول ، به آموختن فلسفه و كلام و تفسير نيز اشتغال داشت. استاد از دوران نوجوانى به مسائل فكرى و عقلى كشش بسيار زيادى داشت و به شخصيتهاى متفكر و اساتيد منطق و معقول ارجى شايان مى نهاد.
از همين رو در تبريز به محضر مرحوم آيت اللّه حاج سيد محمد بادكوبه اى (م 1390ق) شتافت و از او شرح قواعد العقائد علامه را بياموخت. سپس در حوزه علميه قم مطالعات فلسفى خويش را با شركت در درسهاى منطق و فلسفه حضرت آيت اللّه علاّمه سيد محمد حسين طباطبائى(م1402ق) تكميل نمود و در سالهاى 1328تا 1330 ش شرح منظومه و پس از آن بخش اعظم اسفار را نزد ايشان فرا گرفت و همزمان، در جلسه شبهاى پنجشنبه و جمعه علاّمه طباطبائى (9)، كه در آن فلسفه مادى به نقد كشيده مى شد و نگارش كتاب ارزشمند "اصول فلسفه و روش رئاليسم" و پاورقي آن توسط استاد شهيد آيت اللّه مطهرى حاصل آن جلسات بود، شركت جست و پس از پايان اين دوره به خواست حضرت استاد علاّمه، كتاب اصول فلسفه رابه عربى بازگرداند كه نخستين جلد آن با تقريظ علامه طباطبائى به چاپ رسيد.
 
تدريس
استاد معظم، حضرت آيت اللّه سبحانى، از زمان تحصيل (1361ق/1321ش) به تدريس مقدمات مى پرداخت و پس از آنكه به حوزه علميه قم آمد (18سالگى) كار تدريس را ادامه داد و پس از زمانى چند نيز به تدريس سطوح پرداخت. ايشان نزديك به 7 سال مطول، چند دوره معالم و لمعتين، 7 دوره فرائد شيخ انصارى (در 21 سال)، چند دوره مكاسب و كفايه، و پنج مرتبه شرح منظومه (در 10 سال) را تدريس نمود. در سال 1394ق(1354ش) نيز بر اثر اصرار فضلا و طلاب علاقمند حوزه، درس خارج فقه و اصول را تشكيل داد كه تاكنون بحمد اللّه ادامه دارد. درس خارج اصول ايشان يكى از شاخصترين حلقه هاى درسى حوزه به شمار مى رود و از مزاياى آن اين است كه هر روز درس معظم له زير نظر ايشان به چاپ رسيده و بيش از 600 نفر در آن شركت مى نمايند.
استاد معظم تا كنون پنج دوره كامل اصول و هر دوره در 6 سال، تدريس نموده و هم اكنون ششمين دوره آن را پشت سر مى نهد. تقريرات اين درسها بسيار است و يك دوره كامل آن در 4 جلد به نام المحصول في علم الأُصول به قلم آقاي جلالي مازندراني، و ارشاد العقول الي علم الاصول به قلم آقاي محمد حسين الحاج العاملي به چاپ رسيده است . نيز جناب ايشان در طول بيش از 20 سال تدريس منظم خارج فقه، تاكنون مباحث مختلفى را بحث نموده است كه عبارتند از: كتب زكات، حدود، ديات، قضاء، مضاربه (دو بار)، مكاسب محرمه، خيارات، ارث، طلاق، نكاح، خمس و بسيارى از فضلاى حوزه به ضبط افادات استاد پرداخته اند، كه برخى از آنها نيز به چاپ رسيده است. همچنين استاد ساليان درازى كتاب عميق اسفار را براى گروه بسيارى تدريس نموده است كه پاره اى از آنان اكنون خود از اساتيد فلسفه به شمار مى روند. ايشان به غير از تدريس منظم فقه، اصول و فلسفه در حوزه علميه، ساليان دراز به آموزش عقايد، رجال، درايه، تاريخ اسلام و تشيّع، ملل و نحل، تفسير و ادبيات پرداخته و در هريك از آنها آثار مفيد و متعددى را به جامعه اسلامى تقديم نموده است.
شيوه تدريس
استاد سبحانى هماره سر وقت (بدون اندكى تأخير) در جلسه درس حاضر مى شود و با بيانى شمرده و منظم به القاى دروس فقه و اصول و عقايد مى پردازد. ايشان در آغاز، دورنمايى از بحث را ترسيم مى كند و آنگاه به تفصيل، موضوع مورد بحث را توضيح مى دهد. وى به هنگام نقل گفتار صاحب نظران از محققان پيشين تا محققان معاصر، از آنان تكريمى شايان مى كند و در عين حال، با دقت و ژرف نگرى سخن آنان را نقد مى كند. جلسات درس ايشان، بخصوص فقه ـ آميزه اى از پند و اندرز و اخلاق و تاريخ است و به خوبى به اشكالات شاگردان (هر چند سست باشد) گوش فرا داده و با متانت و بردبارى به پاسخ آنان مى پردازد. ايشان در درس بر زيبانويسى و رعايت نكات ادبى و ويرايشى تأكيد فراوان مى نمايد و بسيار مى گويد: اين جا را از اوّل سطر بنويسيد واين مطلب را با رعيات فاصله از مطلب پيشين جدا سازيد. نيز تا مدتى پس از درس، نشسته و براى شنيدن پرسشهاى ديگران و پاسخ بدانها درنگ مى كند. دفاتر شاگردان خود را گرفته و آنان را به بهتر نويسى راهنمايى مى كند و گاهي در روزهاى چهارشنبه به شرح حديثى از ائمّه اطهار سلام اللّه عليهم اجمعين نيز مى پردازد.
استاد برخى از نوشتارهاى شاگردانش در فقه، اصول، كلام و تاريخ را(كه درسهاى او را به نگارش درآورده اند) مطالعه كرده و با تصحيح برخى از مطالب آن، آنها را به دست چاپ سپرده و از اين رهگذر آنان را مورد تشويق قرار مى دهد. استاد در درس فقه به تتبع گفتار فقها و دقت در آنها، تحقيق در رجال سند احاديث و دقت در فهم روايات مى پردازد و در درس اصول با تكيه بر متن "كفاية الاُصول" گفتار اصوليان را به نقد مى كشد. هم اكنون بسيارى از شاگردان فرهيخته ايشان از مدرسين حوزه علميه، مؤلفين كتابهاى اسلامى، اساتيد دانشگاه، قضات دادگاهها، نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و ائمّه جمعه و جماعات كشور به شمار مى روند.
 
شركت در تأسيس مجله مكتب اسلام
در سالهاى 1337و 1338ش خلأ فكرى بر جوانان كشورمان حاكم بود و غالب محلات كشور وابسته به دولت فاسد بودند و كمتر مجله اى بود كه به طور مستقيم وغير مستقيم به تخريب بنيانهاى اخلاقى و فرهنگى نپردازد. از همين رو استاد و گروهى از فضلاى حوزه به رهبري برخي از مراجع وقت همراه با كمك مالي برخي از مؤمنين (10) تصميم گرفتند تا شالوده بناى يك مجله وزين فكرى اسلامى را بريزند، و اينچنين بود كه مجله "درسهايى از مكتب اسلام" تأسيس شد.
روزهاى نخست تصور نمى رفت كه مجله مزبور تا اين اندازه مورد استقبال جامعه مذهبى كشور قرار گيرد، امّا به مرور زمان مجله سراسر ايران را فرا گرفت و در برخى اوقات با تيراژ بيش از صد هزار منتشر گرديد. استاد در اين مجله با نگارش تاريخ اسلام و تفسير قرآن آثار ماندگارى از خويش به يادگار نهاد و هم اكنون نيز صاحب امتياز آن بوده و مجله تحت سرپرستى ايشان به حيات علمى خود ادامه مى دهد.
 
شركت در تدوين قانون اساسي
استاد معظم حضرت آيت اللّه سبحانى از روز نخست در مبارزات حق آيت الله العظمي سبحاني طلبانه روحانيت بر عليه رژيم فاسد شركت داشت و نامش هماره در ذيل اعلاميه هاى مدرسين حوزه علميه قم ديده مى شد. ايشان پس از پيروزى انقلاب اسلامى (كه ثمره شيرين مجاهدات روحانيت و مردم سملمان ما بود) براى شركت در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسى، احساس وظيفه نمود و به امر و ترغيب امام خمينيقدَّس سرَّه از استان آذربايجان شرقى كانديد شد و با آراى بسيار بالاي مردم استان (به عنوان نماينده اوّل) انتخاب شد. در تنظيم قانون اساسى (هم از نظر تعبير و هم از نظر محتوا) تأثير بسزايى داشت و مرحوم آيت اللّه شهيد دكتر بهشتى رسماً از تريبون مجلس از دقت و ژرف نگرى ايشان تقدير به عمل آورد.
 
بنيانگذار تفسير موضوعي قرآن كريم
از هنگامى كه پايه مجله مكتب اسلام گذاشته شد، نگارش تفسير قرآن برعهده حضرت آيت اللّه سبحانى قرار گرفت و استاد در طول ساليان متمادى به نگارش تفسير قرآن پرداخت و از اين رهگذر به ترجمه و توضيح سوره هاى :توبه، رعد، فرقان، لقمان، حجرات، حديد، صف و منافقين توفيق يافت. در خور ذكر است كه استاد پس از گذشت زمانى چند به ضرورت تفسير موضوعى قرآن پى برد و به اين نتيجه رسيد كه: قرآن مجيد در موضوعات گوناگون به بحث و بررسى پرداخته است، امّا آيات هر موضوع، در محل واحدى گرد نيامده و چه بسا آيات يك موضوع در سوره هاى مختلف پخش شده است و نتيجه گيرى كلى از آيات قرآنى در باره هر عنوان، در گرو آن است كه آيات در جاى واحدى جمع آورى شود و آنگاه با ملاحظه مجموع آيات، و احياناً با پرتوگيرى از تبيينات حضرات معصومين عليهم السَّلام ، ديدگاه قرآن مشخص شود. البته نخستين كسى كه اين باب را به روى ما و دانشمندان گشود، مرحوم علاّمه مجلسى است كه در كتاب ارزشمند بحار الانوار در هر باب، آيات آن را گرد آورده و به صورت كوتاه (مانند تفسير بيضاوى و يا طبرسى) تفسير نموده است.
استاد در اين راستا به بررسى و تفسير آيات عقايد اسلامى پرداخت و در اين مورد تفسير بى همانند "مفاهيم القرآن" را در 7 جلد به رشته تأليف كشيد، كه از همان زمان انتشار مورد تقدير دانشمندان جهان اسلام قرار گرفت.برخى از كسانى كه بر اين كتاب تقريظ نگاشته اند عبارتند از حضرات آيات: سيد محمد باقر صدر، علاّمه طباطبائي، شيخ محمد تقى شوشترى، محمد جواد مغنيه، سيد مرتضى عسكرى و ديگران.
استاد بزرگوار پس از چندى به نياز شديد جامعه فارسى زبان به اين گونه تفاسير آگاه شد و بر آن شد تا با استفاده از كتاب فوق، نخستين تفسير موضوعى قرآن به زبان فارسى را نگارش دهد كه به فضل الهى به نوشتن كتاب "منشور جاويد قرآن"، توفيق يافت كه تاكنون 14 جلد آن در تفسير موضوعات مختلف قرآن مجيد چاپ و منتشر شده است.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 60
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 35
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 143
  • بازدید کلی : 1,977