loading...
مهربون
محمد بازدید : 12 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

باطری خودرو جریان مستقیم معمولا  تا ۱۲ ولت را ایجاد می نماید و این ولتاژ توان لازم برای تامین برق مورد نیاز خودرو را ندارد  به طور مثال برای ایجاد جرقه بین دو الکترود شمع خودرو به ولتاز بسیار زیادی   در حدود ۷۰۰۰ ولت نیاز است  نترسید این ولتاژ به تنهایی  برای برق گرفتگی انسان ایجاد تهدید نمی کند   به دلیل اینکه شدت جریان الکتریکی که با واحد  امپر  سنجیده می شود در حد بسیار ضعیفی می باشد که کمی شک  ضعیف به شما وارد خواهد ساخت ( انهم  در صورتی که جرقه الکتریکی بین دو شمع به شما برخورد نماید )  و به همین منظور دستگاهی اختراع شد که به ان کویل می گویند 

کویل امکان  لازم برای تامین برق ۱۲۰۰۰ ولت  تا ۱۵۰۰۰ ولت  را از یک باطری با برق مستقیم ۱۲ ولت را فراهم می سازد   و این ولتاژ  می تواند  از فاصله بین دو الکترود شمع عبور نماید و احتراق لازم  برای موتور ماشین را  موجب می شود



نکته طلایی تشخیص صدای جعبه دنده و دیفرانسیل
میزان شلی وسفتی تسمه پروانه
نگهداری باطری های اسیدی 
خروج آب از لوله اگزوز
زمان تعویض فیلتر هوا و روغن
اسپويلر چيست spoiler ؟ 
فیوزهای خودرو وکاربرد آن
مصرف مداوم بنزين سوپرو اثر آن بر موتور
وظیفه دنده برنجی در گیربکس 
وقتی ماشین جوش آورد چکار کنیم 
شناخت سر سیلندر خودرو
شناخت عیوب سرسیلندر
واشر سرسیلندر چیست؟
بهترین زمان برای تعویض روغن 
اویل پمپ چگونه کار میکند؟
کولر ماشین چگونه کار میکند؟
چگونه بهترین روغن ماشین را انتخاب کنیم
مخلوط بنزین های مختلف
عدد اکتان وروش محاسبه آن
تفاوت بنزین سوپر و معمولی
زوزه پمپ 405 وتفاوت آن با پارس
دلایل سوختن دینام
نحوه کارکرد سیستم اشتعال خودرو 
روش عیب یابی کمک فنر خودرو 
جنس یاتاقانهای ثابت ومتحرک
اجزا و عملکرد پیستون
میل بادامک و اجزا و عملکرد آن
سیستم روغنکاری در موتور خودرو 
سیستم خنک کننده مدار بسته چیست ؟
روش هوا گیری رادیاتور خودرو
ECU درماشین چیست ؟
روش عیب یابی کمک فنر خودرو به زبان ساده
نحوه کار کردن انژکتور در خودرو
کیسه هوای خودرو Airbag 
نکاتی که درباره لاستیک تیوپلس باید بدانیم



محمد بازدید : 16 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

إنا لله و إنا إلیه راجعون 

درگذشت چهار نوجوان اهل روستای توریان - جزیره قشم

...وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا (100نساء)
وکسی که از خانه اش خارج می شود به سوی خدا و رسولش ، سپس در اين راه از دنيا رود، پس پاداشش بر خدا است و خداوند بسيار بخشنده و مهربان است. 

قال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: من خرج في طلب العلم، فهو في سبيل الله حتى يرجع.پيامبر خدا(ص) فرمودند: کسی که در راه کسب علم از خانه اش خارج شود در راه خدا است تا زمانی که به خانه اش برگردد. 

درگذشت عثمان خورسند ، محمد صالحی ، عبدالبصير نيکزاد، عبدالهادی علی نيا ؛ چهار تن از طلاب مجتمع علمی فرهنگی سلطان العلماء بندرلنگه طی حادثه رانندگی در مسير برگشت از خانه به مدرسه دينی را به خانواده و همشهريان و دوستان و تمامی طلاب و مدرسين آن مجتمع و مردم جزیره قشم تسليت عرض می نماييم.خداوند همه اين عزيزان را در زمره شهدا و صالحين محشور بفرماید .


محمد بازدید : 30 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

 برنامه امشب سينما شهيد تندگويان«جیب برخیابان جنوبی»  

         « مخصوص خانواده ها »    

پوستر فیلم جیب بر خیابان جنوبی

 

بازیگران: مصطفی زمانی، نورا هاشمی، بهناز جعفری، امیر جعفری، محمود جعفری، هومن برق نورد، افشین سنگچاپ، لیلا بلوکات، علی رضا جعفری، علی علایی و پیام دهکردی

درباره فیلم: بگذار به ضرب شمشير يك دلاور از پا درآيم، پولاد در قلب و لبخند بر لب. زماني چنين گفته بودم، ولي تقدير چه بازي ها كه ندارد، ميدان جنگ من فاضلاب گند خيابان بود و خصم من يك گاري با باري هيزم. بسيار منطقي است، من همه چيزم را از دست داده ام، حتي مردنم را...

کارگردان:سیاوش اسعدی

موضوع:اجتماعی

شروع اکران:۹۲/۱۱/۲۹

 پایان اکران:۹۲/۱۲/۱۲

 

 

 

  

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 برنامه امشب سینما توحید «اکـباتان»  

 « برای عموم آزاد است»  

دانلود فیلم اکباتان بدون سانسور

 

بازیگران: شاهد احمدلو، مزدک میرعابدینی، سحر قریشی، سروش صحت، مانی حیدری، پوراندخت مهیمن و با حضور افتخاری داود رشیدی

درباره فیلم: مردي از زندان بيرون مي‌آيد، در جستجوي آرامش در شهر مي‌گردد. ديوارهاي بلند اكباتان براي او فاصله اي بين مرگ و زندگي است...

کارگردان:مهرشاد کارخانی

موضوع:اجتماعی

شروع اکران:۹۲/۱۱/۲۹

 پایان اکران:۹۲/۱۲/۱۲

 


محمد بازدید : 12 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)
آفتاب: به گزارش ایسنا، صبح امروز یکشنبه در مراسمی با حضور مدیران شرکت ایران خودرو دیزل و مسوولان شماره‌گذاری پلیس راهور ناجا، اولین خودرو پیکاپ شماره‌گذاری شده تحویل مشتری شد.

این شرکت انتهای آذرماه گذشته خط تولید خودرو پیکاپ را افتتاح کرد. این خودرو که در دو تیپ دیزلی و بنزینی به بازار عرضه خواهد شد، از استاندارد سطح آلایندگی یورو ۴ برخوردار است و با بهره‌گیری از موتور ۲۸۰۰ سی.‌سی پرقدرت ۱۶۴ اسب بخاری در تیپ دیزلی و موتور ۲۴۰۰ سی‌سی ۱۳۸ اسب بخاری در تیپ بنزینی، از قابلیت چهار چرخ محرک برخوردار است.

پیکاپ ایران خودرو دیزل همچنین به کیسه هوای راننده و سرنشین و ترمز دو مداره هیدرولیک و سیستم‌های ترمز EBD و ABS مجهز است.


محمد بازدید : 11 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)
خانم . . . شماره بدم . . . ! ! !

خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟

خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟

خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟

خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟

اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!

بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد

تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.

روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...

شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!

دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند...

دردش گفتنی نبود....!!!!

رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...

وارد حرم شدو کنار ضریح نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن...

چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...

خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!

دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند...

به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...

امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!

انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!

احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد

شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!

یک لحظه به خود آمد...

دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته...!




محمد بازدید : 14 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)
با سلام و عرض تبریک بابت شروع ترک جدید تحصیلی


کلیه دانشجویانی کارشناسی و کاردانی که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان با اینجانب درس

پروژه یا درس کاراموزی دارند، می بایست در جلسات توجهی زیر شرکت کنند. عدم حضور

دانشجویان باعث کسر نمره خواهد شد. 


روز شنبه مورخ 92/12/10 ساعت 14:45 کلاس 535

روز یکشنبه مورخ 92/12/11 ساعت 14:30 کلاس 535

روز شنبه مورخ 92/12/17 ساعت 14:45 کلاس 535

روز یکشنبه مورخ 92/12/18 ساعت 14:45 کلاس 535


مجددا یاداوری می گردد که عدم حضور دانشجویان باعث کسر نمره خواهد شد.



محمد بازدید : 54 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)
به اطلاع میرساند کارنامه های نوبت اول دانش آموزان که به صورت توصیفی می باشد به همراه لوح تقدیر به آنان تقدیم گردید. نمونه ای از لوح تقدیر را در این پست رویت می نمایید.

البته عملکرد آقای احمدی نیاز به تلاش بوده که در اینجا اشتباها خیلی خوب خورده !!!


محمد بازدید : 10 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

هجوم شکارچیان غیرمجاز و رفتارهای غیر انسانی این افراد همواره در استان گلستان تبعات محیط زیستی و انسانی فراوانی را به دنبال داشته است که در آخرین مورد منجر به ضرب و شتم دو محیط بان بی سلاح توسط تبر و چاقو شده است.


محمد بازدید : 7 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

از لقمان حكیم بیاموزیم...

لقمان حكیم، غلام سیاهی بود كه در سرزمین سودان چشم به جهان گشود. گرچه او چهره ای سیاه و نازیبا داشت، ولی از دلی روشن، فكری باز و ایمانی استوار برخوردار بود. او كه در آغاز جوانی برده ای مملوك بود، به دلیل نبوغ عجیب و حكمت وسیعش آزاد شد و هر روز مقامش اوج گرفت تا شهره ی آفاق شد.

او مردی امین بود، چشم از حرام فرو می بست، از ادای حرف ناسزا و بی مورد پرهیز می كرد و هیچگاه دامن خود را به گناه نیالود و همواره در امور زندگی شرط عفت و اخلاص را رعایت می كرد.

اوقات فراغت خود را به سكوت و تفكر در امور جهان و معرفت حق تعالی می گذراند و برای گذراندن امور زندگی به حرفه خیاطی و یا درودگری مشغول بود. (بعضی گویند لقمان بنده ای بود حبشی كه از راه شبانی معیشت خود را می گذراند.)

لقمان از خنده بی مورد و استهزاء دیگران پرهیز می كرد و هیچگاه اراده  خود را تسلیم خشم و هوای نفس نمی كرد. از كامیابی در دنیا مغرور و از ناكامی اندوهگین نمی شد و صبر و شكیبایی او به حدی بود كه با از دست دادن چند فرزند، از سر زبونی دیدگان خود را به سرشك غم نیالود.

در اصلاح امور مردم و حل نزاع و مرافعه آنها سعی وافر داشت و هرگز به دو كس كه با یكدیگر مخاصمه و منازعه یا مقاتله داشتند نگذشت، مگر آن كه در میان ایشان اصلاح كرد. بیشتر وقت خود را در همنشینی با فقها و دانشمندان و پادشاهان می گذراند و مسئولیت خطیر آنها را گوشزد می كرد و آنها را از كبر و غرور برحذر می داشت و خود نیز از احوال ایشان عبرت می گرفت.

در این شرایط بود كه لقمان شایسته پوشیدن جامه حكمت شد و سپس در نیمروزی گرم كه مردم در خواب قیلوله بودند جمعی از فرشتگان كه لقمان قادر به رؤیت آنها نبود، نظر لقمان را در مورد خلافت و پیغمبری خدا جویا شدند.

لقمان در پاسخ فرشتگان گفت: اگر خدای متعال مرا به قبول این امر خطیر امر كند، فرمان او را با دیده منت خواهم پذیرفت و امید و یقین دارم كه در آن صورت او مرا در این كار یاری خواهد كرد و علم و حكمتی كه لازمه این وظیفه باشد به من عطا خواهد كرد و مرا از خطا و اشتباه حفظ می كند، ولی اگر اختیار رد یا قبول این امر با من باشد، از پذیرش این مسئولیت بزرگ عذر خواهم خواست و عافیت را اختیار می كنم.

چون فرشتگان علت امتناع لقمان از پذیرش این مسئولیت را جویا شدند، لقمان گفت: حكومت بر مردم اگر چه منزلتی عظیم دارد، ولی كاری بس دشوار است و در جوانب آن فتنه ها و بلاها و لغزشها و تاریكی های بیكرانی وجود دارد كه هر كس را خدا به خود واگذارد گرفتار آن شود و از صراط مستقیم و راه رستگاری منحرف گردد و هر كس از آنها برهد به فلاح و رستگاری نائل خواهد شد.

خواری و گمنامی دنیا در برابر عزت و بزرگواری آخرت گوارا است ولی اگر هدف كسی جاه و جلال دنیوی باشد، دنیا و آخرت هر دو را از كف خواهد داد، زیرا عزت و نعمت دنیا موقت و عاریه است و چنین كسی به نعمت و عزت جاودان اخروی نیز دست نخواهد یافت.

فرشتگان كه به عقل سرشار لقمان پی بردند او را تحسین كردند و خدای تعالی او را مورد لطف و عنایت قرار داد و سرچشمه  حكمت خود را بر لقمان روان ساخت تا سیل حكمت و نور معرفت بر زبان و بیان لقمان جاری گردد و تشنگان حقیقت را در خور استعدادشان از زلال معرفت و حكمت خود سیراب سازد و در این میان فرزند برومند لقمان كه نظر پدر را به خود معطوف داشته بود، بیشتر مورد خطاب او قرار می گرفت گرچه نصایح لقمان بیشتر جنبه عمومی داشت.

نصایح لقمان به فرزندش

سعی لقمان بر این بود كه در مناسبت های مختلف فرزندش و همچنین سایر مردم را پند و اندرز دهد. لقمان فرزندش ناتان را خطاب قرار داد و گفت: فرزندم همیشه شكر خدا را به جای آور، برای خدا شریك قائل مشو، زیرا مخلوقی ضعیف و محتاج را با خالقی عظیم و بی نیاز برابر نهادن، ظلمی بزرگ است.

فرزندم: اگر عمل تو از خردی چون ذره ای از خردل در صخره های بلند كوه یا آسمانها و یا در قعر زمین مخفی باشد از نظر خدا پنهان نخواهد بود و در روز رستاخیز در حساب اعمال تو منظور خواهد شد و به پاداش و كیفر آن خواهی رسید.

فرزندم: نماز را به پای دار! تا ارتباط تو با خدا محكم گردد و از ارتكاب فحشا و منكر مصون باشی و چون به حد كمال رسیدی، دیگران را به معروف و تهذیب نفس و تزكیه روح دعوت و رهبری كن و در این راه در مقابل سختی ها، صبور و شكیبا باش.

فرزندم: نسبت به مردم تكبر مكن و به دیگران فخر مفروش كه خدا مردم خودخواه و متكبر را دوست ندارد.

خود را در برابر ایشان زبون مساز كه در تحقیرت خواهند كوشید، نه آنقدر شیرین باش كه ترا بخورند و نه چندان تلخ باش كه به دورت افكنند.

فرزندم: در راه رفتن نه به شیوه ستمگران گام بردار و نه مانند مردم خوار و ذلیل، و به هنگام سخن گفتن آهسته و ملایم سخن بگو زیرا صدای بلند، بیرون از حد ادب و تشبه به ستوران - ستوران- است.

فرزندم: از دنیا پند بگیر و آن را ترك نكن كه جیره خوار مردم شوی و به فقر مبتلا گردی و تا آنجا خود را در بند و گرفتار دنیا نكن و در اندیشه سود و زیان آن فرو مرو كه زیانی به آخرت تو برسد و از سعادت جاودان بازمانی!

فرزندم: دنیا دریای ژرف و عمیقی است كه دانشمندان فراوانی را در خود غرق كرده است پس برای عبور از این دریا، كشتی از ایمان و بادبانی از توكل فراهم كن و برای این سفر توشه ای از تقوی بیندوز، و بدان و آگاه باش كه اگر از این راه پر خطر برهی، مشمول رحمت شده ای و اگر در آن دچار هلاك شوی به غرقاب گناهانت گرفتار گشته ای.

فرزندم: در زندان شب و روز زمانی را برای كسب علم و دانش منظور كن و در این راه با دانشمندان همدم و همراه شو و در معاشرت با آنها شرط ادب را رعایت كن و از مجادله و لجاج بپرهیز تا تو را از فروغ دانش خود محروم نسازند.

فرزندم: هزار دوست اختیار كن و بدان كه هزار رفیق كم است و یك دشمن میندوز و بدان كه یك دشمن هم زیاد است.

فرزندم: دین مانند درخت است. ایمان به خدا آبی است كه آن را می رویاند. نماز ریشه آن، زكات ساقه آن، دوستی در راه خدا شاخه های آن، اخلاق خوب برگ های آن و دوری از محرمات، میوه آن است. همانطور كه درخت با میوه ی خوب كامل می گردد، دین هم با دوری از اعمال حرام تكمیل می شود.

لقمان از دیدگاه امام صادق علیه السلام

از امام صادق علیه السلام سؤال كردند خدا چه حكمتی به لقمان داد كه از او در قرآن یاد شده است؟ حضرت فرمود: به خدا سوگند حكمتی كه به لقمان داده شده بود نه مال بود و نه مقام و طایفه و نه هیكل و زیبایی، بلكه او مردی بود در كار خدا نیرومند، در راه او پرهیزكار، ساكت، با وقار، دقیق، آینده نگر، تیزبین و پند آموز. او روزها نمی خوابید و همیشه بر اعمال خود كنترل و نظارت دقیق داشت.

از ترس گناه هیچگاه نمی خندید، غضب و شوخی نمی نمود، خداوند به او اولاد زیادی بخشید و در حالی كه همه آنها قبل از وی جان سپردند با صبر و شكیبایی مصائب را تحمل كرد و به رضای خدا راضی بود و برای هیچ یك اشك بر دیدگان جاری نكرد.

هر گاه به دو نفر كه اختلاف و یا نزاع داشتند برخورد می كرد میان آنان صلح و صفا برقرار می ساخت و آتش كینه و عداوت را در آنها خاموش می ساخت.

لقمان از دیدگاه مفسرین

دسته ای از مفسرین معتقدند او پیامبر بوده ولی اغلب او را حكیمی فرزانه دانسته اند. در سیاهی چهره او تردیدی نیست ولی حكمت بی نظیرش، سیرت او را بسیار منور كرده بود. كسی از او پرسید مگر تو همدوش ما گوسفند چرانی نمی كردی چه شد كه به این مقام و منزلت رسیدی؟

لقمان پاسخ داد: خدا را شناختم، امانت را حفظ كردم، راست گفتم و از حرف بی فایده و بی مورد پرهیز كردم.

بعضی گفته اند او پسر خواهر ایوب بوده و بعضی دیگر او را پسر خاله ایوب معرفی كرده اند و عده ای دیگر او را از عمو زادگان ابراهیم علیه السلام دانسته اند.

نمونه هایی از حكمت لقمان

لقمان در آغاز، برده خواجه ای توانگر و خوش قلب بود. ارباب او در عین جاه و جلال و ثروت و مكنت دچار شخصیتی ضعیف و در برابر ناملایمات زندگی بسیار رنجور بود و با اندك سختی زبان به ناله و گلایه می گشود، این امر لقمان را می آزرد اما راه چاره ای به نظر او نمی رسید، زیرا بیم آن داشت كه با اظهار این معنی، غرور خواجه جریحه دار شود و با او راه عناد پیش گیرد.

روزگاری دراز وضع بدین منوال گذشت تا روزی یكی از دوستان خواجه خربزه ای به رسم هدیه و نوبر برای او فرستاد. خواجه تحت تأثیر خصائل ویژه لقمان، خربزه را قطعه قطعه نمود به لقمان تعارف كرد و لقمان با روی گشاده و اظهار تشكر آنها را تناول كرد تا به قطعه آخر رسید، در این هنگام خواجه قطعه آخر را خود به دهان برد و متوجه شد كه خربزه به شدت تلخ است. سپس با تعجب زیاد رو به لقمان كرد و گفت: چگونه چنین خربزه تلخی را خوردی و لب به اعتراض نگشودی؟ لقمان كه دریافت زمان تهذیب و تأدیب خواجه فرا رسیده است، به آرامی و با احتیاط گفت: واضح است كه من تلخی و ناگواری این میوه را به خوبی احساس كردم اما سالهای متمادی من از دست پر بركت شما، لقمه های شیرین و گوارا  را گرفته ام، سزاوار نبود كه با دریافت اولین لقمه ناگوار، شكوه و شكایت آغاز كنم.

خواجه از این برخورد، درس عبرت گرفت و به ضعف و زبونی خود در برابر ناملایمات پی برد و در اصلاح نفس و تهذیب و تقویت روح خود همت گماشت و خود را به صبر و شكیبایی بیاراست.

روزی دیگر خواجه لقمان در سرایی، سفره ای گسترده بود و میهمانان خود را در سایه جود و كرمش پذیرایی می كرد. لقمان كه در خدمت میهمانان و تهیه وسایل رفاه ایشان سعی وافر داشت از شنیدن سخنان بیهوده آنها سخت در عذاب بود و همواره مترصد فرصتی بود تا عادت زشت آنها را گوشزد كند و در اصلاح و تهذیب آنها گامی بردارد. در این هنگام گروهی از میهمانان خواجه، وارد سرا شدند و خواجه به لقمان فرمان داد تا گوسفندی ذبح كند و غذایی از بهترین اعضاءِ گوسفند مهیا سازد. لقمان غذایی لذیذ  از دل و زبان گوسفند، فراهم نمود و نزد میهمانان آورد. روزی دیگر خواجه امر كرد، از بدترین اعضاءِ گوسفند، غذایی آماده سازد، لقمان بار دیگر غذا را از دل و زبان گوسفند مهیا كرد.

خواجه با تعجب پرسید: چگونه است كه این دو عضو گوسفند هم بهترین و هم بدترین هستند؟ لقمان پاسخ داد: این دو عضو مهمترین اعضا در سعادت و شقاوتند، چنانكه اگر دل سرشار از نیت خیر و زبان گویای حكمت و معرفت و حلاّل مشكلات و مسایل مردم باشد، این دو عضو بهترین اعضاء هستند و هر گاه دل بداندیش و پست نیت باشد، زبان گویای غیبت و تهمت و محرك فتنه و فساد، هیچیك از اعضا، بدتر و زیان بارتر از این دو عضو نخواهد بود.

لقمان نیك و بد هر كاری را مشروط به رضای وجدان و خشنودی خداوند می دانست و تمجید و تحسین خلق را هدف خود قرار نمی داد و از خرده گیری و عیبجویی آنها نیز هراسی نداشت و این موضوع را نیز همواره به فرزند خود گوشزد می نمود، تا روزی به جهت اطمینان خاطر، تصمیم گرفت این حقیقت را نزد پسر خود مصور سازد.

لقمان به فرزند خود گفت: مركب را آماده ساز و مهیای سفر شو. چون مركب آماده شد، لقمان خود سوار شد و پسرش را پیاده دنبال خود روان كرد. در این حال گروهی كه در مزارع خود مشغول كار بودند آنها را نظاره كردند و به زبان اعتراض گفتند: عجب مرد سنگدلی، خود سواره است و كودك معصوم را پیاده به دنبال می كشد.

سپس لقمان خود از مركب پیاده شد و پسر را سوار بر مركب كرد تا به گروهی دیگر از مردم رسید، این بار مردم با نظاره آنها گفتند: عجب پسر بی ادب و بی تربیتی، پدر پیر و ضعیف خود را پیاده گذاشته و خود با نیروی جوانی و تنومندی بر مركب سوار است. حقا كه در تربیت او غفلت شده است.

در این حال لقمان نیز همراه فرزند خود سوار مركب شد و هر دو سواره راه را ادامه دادند تا به گروه سوم رسیدند، مردم این قوم چون آنها را دیدند گفتند: عجب مردم بی رحمی، هر دو چنین بار سنگینی را بر حیوان ناتوان تحمیل كرده اند و هیچ یك زحمت پیاده روی را به خود نمی دهند. در این هنگام لقمان و پسر هر دو از مركب پیاده شدند و راه را پیاده ادامه دادند تا به دهكده ی دیگری رسیدند، مردم با مشاهده آنها، زبان به نكوهش گشودند و گفتند: آن دو را بنگرید، پیر سالخورده و جوان خردسال هر دو پیاده در پی مركب می روند و جان حیوان را از سلامت خود بیشتر دوست دارند.

چون این مرحله از سفر نیز تمام شد لقمان با تبسمی معنی دار به فرزند خود گفت: حقیقت را در عمل دیدی، اكنون بدان كه هیچگاه خشنودی تمام مردم و بستن زبان آنها امكان پذیر نیست؛ پس خشنودی خداوند و رضای وجدان را مد نظر قرار ده و به تحسین و تمجید یا توبیخ و نكوهش دیگران توجهی نكن.

لقمان همواره رعایت اعتدال و میانه روی را از شروط كامیابی و موفقیت در امور زندگی می دانست و رعایت این اصل را در كلیه شئون زندگی لازم و ضروری می شمرد و معتقد بود افراط و تندروی می تواند لذت ها را به آلام و عادت ها را به آلودگی تبدیل كند. لقمان برای درك صحیح این موضوع، با بیانی جالب و منطقی، فرزند خود را چنین نصیحت كرد:

فرزندم این نصیحت پدر را همواره آویزه گوش خود كن و در زندگی همواره لذیذترین غذاها را میل كن و فاخرترین جامه ها را بپوش و در بهترین بستر بیارام و از زیباترین زنان ، انتخاب كن .

فرزند لقمان از نصایح پدر سخت متعجب شد، زیرا پدر كه همواره او را به اعتدال و اقتصاد در امور زندگی تشویق می كرد، این بار او را به افراط و تن پروری ترغیب می نمود. لذا علت  را از پدر خویش جویا شد. لقمان گفت: منظور من از این سخن آن بود كه اگر زمانی برای برآوردن  حاجت خود اقدام كنی كه ضرورت و شدت آن به اوج خود رسیده باشد، از ساده ترین آنها عالی ترین مراتب لذت را خواهی برد.

اگر هنگامی برای خواب و استراحت اقدام كنی كه بی خوابی حواس و قوای تو را تحت تأثیر و تسخیر خود قرار داده باشد، در این حال پاره خشتی بهتر از بالش پَر و بستری زبر و خشن خوشآیندتر از ملایمترین آنها خواهد بود.

فرزندم اگر زمانی بر سر سفره بنشینی كه گرسنگی، صبر و طاقت از تو بریده باشد، ساده ترین غذاها برای تو لذیذتر از طعام پادشاهان خواهد بود. اگر نیاز تو به جامه تازه مبرم باشد و لباس پیشین قابل استفاده نباشد، جامه كرباس از خلعت شاهانه برای تو برازنده تر خواهد بود...

مریدی خلاصه معرفت و روح حكمت لقمان را جویا شد وی گفت: خلاصه معرفت و روح حكمت من آن است كه از امور زندگی آنچه به عهده خالق است، تكلف و زحمتی بر خود روا نمی دارم و آنچه به عهده من است در آن سستی و كوتاهی نمی كنم.


محمد بازدید : 8 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

 

کتاب داستان یک انسان واقعی نوشته بوریس پوله وی در مورد یک خلبان شوروی سابقه

می باشدکه هنگام درگیری با هواپیماهای آلمانی در جنگ جهانی دوم به یک جنگل سقوط

میکند که باعث میشود استخونهای کف پاهایش خرد شود این خلبان بعد 18 روز به صورت

 لنگ لنگان و سینه خیز خودش را به نیروهای خودی میرساند.بعد از انتقال به بیمارستان

 به علت جراحات پاهایش هر دو پایش را از ساق پا به پایین قطع میکنند ولی او تصمیم

میگیرد که دوباره پرواز کند و ...........

رهبر معظم انقلاب درباره این رمان فرموده اند:

"واقعا یک انسان واقعی همین است دیگر!: تلاش می کند؛ کوشش می کند؛ تا بالاخره خودش

را به خانه اول، یعنی کار و تلاش و مبارزه می رساند""هر خلبان و یا هر جانبازی که پایش قطع

 شده باشد، یک چشمش نابینا شده، یک دستش قطع شده باشد، این کتاب را که بخواند،

احساس آرامش و رضایت می کند."


j

محمد بازدید : 8 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاض و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:  


 
امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم  !!!!!  

     وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.  

حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است .... لبخند بزنید.


محمد بازدید : 8 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)
اردوهای زمین شناسی صحرایی در تاریخ های ذیل برگزار می گردد.

۹/۱۲   - ۱۶/۱۲- ۲۱/۱۲  -۲۲/۱ - ۲۹/۱  - ۵/۲   ساعت حرکت از دانشگاه ۷ صبح - از مترو جوانمرد قصاب ۸ صبح


محمد بازدید : 20 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)
مدل : 2011

رنگ : سفید

تيپ : بيسيك

سفارش : ------

وضعيت بدنه : سالم 

وضعيت فني : سالم

جهت اطلاعات بيشتر با مدير نمايشگاه تماس حاصل نماييد : 09347690908 سبحان روستا

كاتالوگ مشخصات فني در لينك زير :




محمد بازدید : 11 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)
ما آدمها واسه کارهای مهم  وقت نداریم .

برای کتاب خواندن  یا  پختن کیک وقت نداریم.

برای خیاطی یا بافتنی و یا برای کمک به همدیگه وقت نداریم.

گاهی برای جواب دادن به یک تلفن ضروری هم وقت نداریم!

اما بری فضولی توی زندگی دیگران همیشه وقت داریم.


محمد بازدید : 6 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)
تو کنارم باش
تا ترانه هام رنگ غم نگیره
رنگ بی تو بودن نگیره
رنگه مشکیه غم نگیره

تو کنارم باش و
ترانه هامو رنگ عشق بزن
بر بام خاطرات ذهنم
رنگین کمان عشق ترسیم کن
در کنار خاطراتم
رنگین کمانی مثل چشمانت ، بی انتها

تو کنارم باش
تا انتهای ترانه هام ، کنارم باش
حضورت حس خوب شاعرانه ی من است
و نبودت حس غم ، دل تنگیه من است

کنارم باش
به من آرامش
به ترانه هام نغمه و عشق هدیه کن

کنارم باش
همین
............................
قاسم محمودی

3 اسفند 1392

تقدیم به ح . ن

............................


محمد بازدید : 9 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)
پيشگفتار
كتاب پر برگ تاريخ، در صفحات زرّين خويش، مردان بزرگى را به ما مى نماياند كه زندگى خويش را وقف هدايت بشر نموده و راه نجات انسانها از گرداب فساد و گمراهى از هيچ كوششى فروگذار نكرده اند. مردانى كه زندگى خويش را وقف هدايت بشريت نمودند. پيامبران الهى و اوصياى آنها قافله سالار اين گروهند كه پيشاپيش عالمان وحكيمان متأله گام بر مى دارند.
پيامبران در تاريخ انسانيت مشعلدار آگاهى بوده و در طريق رشد و تعالى روح و روان انسانها و بهسازى اجتماع بشرى، عقلها را و مردم را از تاريكْناى جهل و غفلت به روشناى تفكر و ايمان فرا خواندند و سر خويش را بر اين هدف نهادند. عالمان دين نيز ادامه دهندگان همين راهند و مانند پيامبران خدا، مصمم و قاطع ، گام به عرصه نبرد با جهل و نادانى و فساد و بيدينى مى نهند و مشعل فروزان هدايت را به دست گرفته و راه پيج و خم تاريخ را در برابر ره گمكردگان روشن مى سازند. به راستى آنان مصداق بارز "العلماء ورثة الأنبياء" و "الفقهاء أُمناء الرسل" و "المؤمنون الفقهاء حصون الإسلام" بوده و در راه رساندن پيام رسولان خدا و گسترش آيين خاتم پيامبران، تمام توان خويش را به كار مى گيرند و از رنج و بلا نمى هراسند و در راه انجام وظيفه خطير "بيان احكام حلال وحرام"، فقر و غربت و بيمارى و تبعيد و اسارت و شهادت، آنان را از هدف والاى خود باز نمى دارد.
يكى از فقيهانى كه ساليان دراز به تدريس و تربيت شاگردان، تبليغ معارف دينى، وتحقيق و تأليف و ترجمه كتابهاى ارزنده علمى و خدمات جاودانه اشتغال داشته و دارد، متفكر بزرگ اسلامى و انديشمند سترگ معاصر، فقيه اصولى، مفسر رجالى، متكلّم اديب، و فيلسوف مورخ، حضرت آيت الله العظمي حاج شيخ جعفر سبحانى دام ظلّه العالى است ، كه در اين مجال كوتاه به گوشه اى از زندگى پربار ايشان اشاره مى كنيم و تفصيل بيشتر را به وقت ديگر وا مى نهيم.
 
ولادت
استاد معظم حضرت آيت اللّه سبحانى در 28 شوال المكرم1347ق(20 فروردين 1308ش) در تبريز در خانواده علم و تقوا و فضيلت ديده به جهان گشود.
 
پدر
پدر بزرگوار ايشان: زاهد وارسته، مرحوم آيت اللّه حاج شيخ محمد حسين سبحانى خيابانى(1)، يكى از عالمان و فقيهان تبريز بود كه بيش از 50 سال به كار تدريس، تأليف، راهنمايى مردمان و مرحوم آيت اللّه حاج شيخ محمد حسين سبحانى خيابانى پرورش شاگران اشتغال داشت. وى در شب نوزدهم رمضان المبارك 1299ق در تبريز به دنيا آمد و پس از طى دوران كودكى ونوجوانى، به تحصيل علوم دينى روى آورد و فقه و اصول را نزد آيت اللّه حاج سيد ابوالحسن انگجى، فلسفه و كلام و منطق را نزد علاّمه شيخ حسين قراچه داغى، و هيئت و رياضيات و نجوم را در محضر ميرزا على آقا منجم لنكرانى فرا گرفت. سپس در 28 سالگى (1327ق) رهسپار حوزه علميه نجف گرديد و مبانى علمى خويش را نزد علماى بزرگ نجف همچون آيات عظام:
 
تحصيلات
آيت اللّه حاج شيخ جعفر سبحانى، پس از فراغت از تحصيلات ابتدايى، در مكتبخانه مرحوم ميرزا محمود فاضل (4) (فرزند فاضل مراغى از شاگردان شيخ اعظم انصارى) به فراگيرى متون ادب پارسى پرداخت و كتابهايى مانند: گلستان، بوستان، تاريخ معجم، نصاب الصبيان، ابواب الجنان و غيره را فراگرفت .سپس در 14 سالگى (1361ق) رهسپار مدرسه علميه طالبيه تبريز گرديد و به آموختن مقدمات علوم و سطوح پرداخت. علوم ادبى را نزد مرحومان: حاج شيخ حسن نحوى و شيخ على اكبر نحوى، و بخشى از مطول، منطق منظومه و شرح لمعه را در محضر علاّمه بزرگوار ميرزا محمد على مدرس خيابانى صاحب ريحانة الأدب (م1373ق) (5) بياموخت و اين همه پنج سال (تا 1365ق) به طول انجاميد.
استاد سبحانى، در آن زمان سخت مشغول تعليم وتعلم (دروس مقدمات) و مباحثه و تأيف بود. يادگار قلمى ايشان از آن زمان (با اينكه نوجوانى 17 ساله بود) دوكتاب است كه هم اينك موجود مى باشد:
1.معيار الفكر (در منطق);
2.مهذب البلاغة(در علم معانى، بيان و بديع).(6)
 
مهاجرت به حوزه علميه قم
دگرگونى در آذربايجان و ظهور فرقه دمكرات به رهبرى پيشهور و غلام يحيى(در شهريور 1325ش) و تشكيل حكومت وابسته به شوروى، عرصه را براى تحصيل تنگ كرد و به همين جهت، استاد لازم ديد محيط تحصيل را عوض كرده و رهسپار حوزه علميه قم گردد. لذا در مهرماه 1325 شمسى وارد قم شد و به تكميل سطوح، همت گماشت. باقيمانده فرائد الاُصول (7) را نزد مرحوم آيت اللّه حاج ميرزا محمد مجاهدى تبريزى (1327ـ 1379ق) و آيت اللّه حاج ميرزا احمد كافى (1318ـ1412ق) آموخت و كفاية الاُصول را هم نزد مرحوم آيت اللّه العظمى گلپايگانى (م1414ق) بياموخت.
 
اساتيد
آيت اللّه سبحانى پس از تكميل سطوح عاليه در 1369ق، به درسهاى خارج فقه و اصول راه يافت و به خوشه چينى از محضر بزرگان زير پرداخت:
1. مرحوم آيت اللّه العظمى بروجردى (1292ـ1380ق) كه در آن روزها مبحث وقت از كتاب صلاة را تدريس مى فرمود.
2.مرحوم آيت اللّه حاج سيد محمد حجت كوهكمرى (1301ـ1372ق) كه در آن زمان تدريس خارج بيع را آغاز كرده بود.
مرحوم آيت اللّه بروجردى، شاگردان خويش را با آراى قدما، فتاواى اهل سنت، و نيز تتبع در اسناد و فهم روايات و ريشه يابى مسائل آشنا مى ساخت و درس مرحوم آيت اللّه حجت نيز، از نظر دسته بندى مطالب و نتيجه گيرى، امتياز خاصى داشت.
3.مرحوم آيت اللّه العظمى امام خمينى (1320ـ1409ق) كه در آن زمان بحث استصحاب را مطرح مى فرمود.(8) معظم له تا پايان دوره اوّل درس اصول حضرت امام، به درس ايشان حاضر گشت آنگاه بر آن شد تا مجموع درسهاى ايشان را به دقت ضبط كند و تحرير نمايد،ه اين كار در ضمن 7 سال (1330ـ 1337ش) انجام گرفت و در همان زمان به چاپ رسيد. امام راحل قدس سرَّه در آغاز كتاب مزبور ـ در تقريظى ـ چنيين نگاشته اند:

الحمد لله رب العالمين وصلى الله على محمد وآله الطاهرين ولعنة الله على أعدائهم أجمعين.
وبعد فممّا منّ الله تعالى على هذا العبد اتفاق صحابة جمّ من الأفاضل وعدّة من الأعلام أيّدهم الله تعالى ، ومنهم العالم العلم التقي صاحب الفكر الثاقب والنظر الصائب الآغا ميرزا جعفر السبحاني التبريزي وفقه الله لمرضاته، وكثّر الله أمثاله، ولقد جدّ واجتهد في تنقيح مباحث الألفاظ من بحث هذا الفقير بحسن سليقته وتوضيحها بجودة قريحته فصار بحمد الله وله المنّة صحيفة كافلة لمهمات المسائل .
في تاريخ 24 شهر ربيع المولود 1375 هـ حررّه روح الله الموسوي الخميني
چاپ اين كتاب به وسيله استاد سبحانى مايه شگفتى بود. چه ، در آن زمان 28 بهار بيشتر از عمر وى نمى گذشت و سبك نگارش كتاب هم به عربى شيوا و سليس بود.
حضرت آيت اللّه سبحانى به غير از تحصيل دروس فقه و اصول ، به آموختن فلسفه و كلام و تفسير نيز اشتغال داشت. استاد از دوران نوجوانى به مسائل فكرى و عقلى كشش بسيار زيادى داشت و به شخصيتهاى متفكر و اساتيد منطق و معقول ارجى شايان مى نهاد.
از همين رو در تبريز به محضر مرحوم آيت اللّه حاج سيد محمد بادكوبه اى (م 1390ق) شتافت و از او شرح قواعد العقائد علامه را بياموخت. سپس در حوزه علميه قم مطالعات فلسفى خويش را با شركت در درسهاى منطق و فلسفه حضرت آيت اللّه علاّمه سيد محمد حسين طباطبائى(م1402ق) تكميل نمود و در سالهاى 1328تا 1330 ش شرح منظومه و پس از آن بخش اعظم اسفار را نزد ايشان فرا گرفت و همزمان، در جلسه شبهاى پنجشنبه و جمعه علاّمه طباطبائى (9)، كه در آن فلسفه مادى به نقد كشيده مى شد و نگارش كتاب ارزشمند "اصول فلسفه و روش رئاليسم" و پاورقي آن توسط استاد شهيد آيت اللّه مطهرى حاصل آن جلسات بود، شركت جست و پس از پايان اين دوره به خواست حضرت استاد علاّمه، كتاب اصول فلسفه رابه عربى بازگرداند كه نخستين جلد آن با تقريظ علامه طباطبائى به چاپ رسيد.
 
تدريس
استاد معظم، حضرت آيت اللّه سبحانى، از زمان تحصيل (1361ق/1321ش) به تدريس مقدمات مى پرداخت و پس از آنكه به حوزه علميه قم آمد (18سالگى) كار تدريس را ادامه داد و پس از زمانى چند نيز به تدريس سطوح پرداخت. ايشان نزديك به 7 سال مطول، چند دوره معالم و لمعتين، 7 دوره فرائد شيخ انصارى (در 21 سال)، چند دوره مكاسب و كفايه، و پنج مرتبه شرح منظومه (در 10 سال) را تدريس نمود. در سال 1394ق(1354ش) نيز بر اثر اصرار فضلا و طلاب علاقمند حوزه، درس خارج فقه و اصول را تشكيل داد كه تاكنون بحمد اللّه ادامه دارد. درس خارج اصول ايشان يكى از شاخصترين حلقه هاى درسى حوزه به شمار مى رود و از مزاياى آن اين است كه هر روز درس معظم له زير نظر ايشان به چاپ رسيده و بيش از 600 نفر در آن شركت مى نمايند.
استاد معظم تا كنون پنج دوره كامل اصول و هر دوره در 6 سال، تدريس نموده و هم اكنون ششمين دوره آن را پشت سر مى نهد. تقريرات اين درسها بسيار است و يك دوره كامل آن در 4 جلد به نام المحصول في علم الأُصول به قلم آقاي جلالي مازندراني، و ارشاد العقول الي علم الاصول به قلم آقاي محمد حسين الحاج العاملي به چاپ رسيده است . نيز جناب ايشان در طول بيش از 20 سال تدريس منظم خارج فقه، تاكنون مباحث مختلفى را بحث نموده است كه عبارتند از: كتب زكات، حدود، ديات، قضاء، مضاربه (دو بار)، مكاسب محرمه، خيارات، ارث، طلاق، نكاح، خمس و بسيارى از فضلاى حوزه به ضبط افادات استاد پرداخته اند، كه برخى از آنها نيز به چاپ رسيده است. همچنين استاد ساليان درازى كتاب عميق اسفار را براى گروه بسيارى تدريس نموده است كه پاره اى از آنان اكنون خود از اساتيد فلسفه به شمار مى روند. ايشان به غير از تدريس منظم فقه، اصول و فلسفه در حوزه علميه، ساليان دراز به آموزش عقايد، رجال، درايه، تاريخ اسلام و تشيّع، ملل و نحل، تفسير و ادبيات پرداخته و در هريك از آنها آثار مفيد و متعددى را به جامعه اسلامى تقديم نموده است.
شيوه تدريس
استاد سبحانى هماره سر وقت (بدون اندكى تأخير) در جلسه درس حاضر مى شود و با بيانى شمرده و منظم به القاى دروس فقه و اصول و عقايد مى پردازد. ايشان در آغاز، دورنمايى از بحث را ترسيم مى كند و آنگاه به تفصيل، موضوع مورد بحث را توضيح مى دهد. وى به هنگام نقل گفتار صاحب نظران از محققان پيشين تا محققان معاصر، از آنان تكريمى شايان مى كند و در عين حال، با دقت و ژرف نگرى سخن آنان را نقد مى كند. جلسات درس ايشان، بخصوص فقه ـ آميزه اى از پند و اندرز و اخلاق و تاريخ است و به خوبى به اشكالات شاگردان (هر چند سست باشد) گوش فرا داده و با متانت و بردبارى به پاسخ آنان مى پردازد. ايشان در درس بر زيبانويسى و رعايت نكات ادبى و ويرايشى تأكيد فراوان مى نمايد و بسيار مى گويد: اين جا را از اوّل سطر بنويسيد واين مطلب را با رعيات فاصله از مطلب پيشين جدا سازيد. نيز تا مدتى پس از درس، نشسته و براى شنيدن پرسشهاى ديگران و پاسخ بدانها درنگ مى كند. دفاتر شاگردان خود را گرفته و آنان را به بهتر نويسى راهنمايى مى كند و گاهي در روزهاى چهارشنبه به شرح حديثى از ائمّه اطهار سلام اللّه عليهم اجمعين نيز مى پردازد.
استاد برخى از نوشتارهاى شاگردانش در فقه، اصول، كلام و تاريخ را(كه درسهاى او را به نگارش درآورده اند) مطالعه كرده و با تصحيح برخى از مطالب آن، آنها را به دست چاپ سپرده و از اين رهگذر آنان را مورد تشويق قرار مى دهد. استاد در درس فقه به تتبع گفتار فقها و دقت در آنها، تحقيق در رجال سند احاديث و دقت در فهم روايات مى پردازد و در درس اصول با تكيه بر متن "كفاية الاُصول" گفتار اصوليان را به نقد مى كشد. هم اكنون بسيارى از شاگردان فرهيخته ايشان از مدرسين حوزه علميه، مؤلفين كتابهاى اسلامى، اساتيد دانشگاه، قضات دادگاهها، نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و ائمّه جمعه و جماعات كشور به شمار مى روند.
 
شركت در تأسيس مجله مكتب اسلام
در سالهاى 1337و 1338ش خلأ فكرى بر جوانان كشورمان حاكم بود و غالب محلات كشور وابسته به دولت فاسد بودند و كمتر مجله اى بود كه به طور مستقيم وغير مستقيم به تخريب بنيانهاى اخلاقى و فرهنگى نپردازد. از همين رو استاد و گروهى از فضلاى حوزه به رهبري برخي از مراجع وقت همراه با كمك مالي برخي از مؤمنين (10) تصميم گرفتند تا شالوده بناى يك مجله وزين فكرى اسلامى را بريزند، و اينچنين بود كه مجله "درسهايى از مكتب اسلام" تأسيس شد.
روزهاى نخست تصور نمى رفت كه مجله مزبور تا اين اندازه مورد استقبال جامعه مذهبى كشور قرار گيرد، امّا به مرور زمان مجله سراسر ايران را فرا گرفت و در برخى اوقات با تيراژ بيش از صد هزار منتشر گرديد. استاد در اين مجله با نگارش تاريخ اسلام و تفسير قرآن آثار ماندگارى از خويش به يادگار نهاد و هم اكنون نيز صاحب امتياز آن بوده و مجله تحت سرپرستى ايشان به حيات علمى خود ادامه مى دهد.
 
شركت در تدوين قانون اساسي
استاد معظم حضرت آيت اللّه سبحانى از روز نخست در مبارزات حق آيت الله العظمي سبحاني طلبانه روحانيت بر عليه رژيم فاسد شركت داشت و نامش هماره در ذيل اعلاميه هاى مدرسين حوزه علميه قم ديده مى شد. ايشان پس از پيروزى انقلاب اسلامى (كه ثمره شيرين مجاهدات روحانيت و مردم سملمان ما بود) براى شركت در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسى، احساس وظيفه نمود و به امر و ترغيب امام خمينيقدَّس سرَّه از استان آذربايجان شرقى كانديد شد و با آراى بسيار بالاي مردم استان (به عنوان نماينده اوّل) انتخاب شد. در تنظيم قانون اساسى (هم از نظر تعبير و هم از نظر محتوا) تأثير بسزايى داشت و مرحوم آيت اللّه شهيد دكتر بهشتى رسماً از تريبون مجلس از دقت و ژرف نگرى ايشان تقدير به عمل آورد.
 
بنيانگذار تفسير موضوعي قرآن كريم
از هنگامى كه پايه مجله مكتب اسلام گذاشته شد، نگارش تفسير قرآن برعهده حضرت آيت اللّه سبحانى قرار گرفت و استاد در طول ساليان متمادى به نگارش تفسير قرآن پرداخت و از اين رهگذر به ترجمه و توضيح سوره هاى :توبه، رعد، فرقان، لقمان، حجرات، حديد، صف و منافقين توفيق يافت. در خور ذكر است كه استاد پس از گذشت زمانى چند به ضرورت تفسير موضوعى قرآن پى برد و به اين نتيجه رسيد كه: قرآن مجيد در موضوعات گوناگون به بحث و بررسى پرداخته است، امّا آيات هر موضوع، در محل واحدى گرد نيامده و چه بسا آيات يك موضوع در سوره هاى مختلف پخش شده است و نتيجه گيرى كلى از آيات قرآنى در باره هر عنوان، در گرو آن است كه آيات در جاى واحدى جمع آورى شود و آنگاه با ملاحظه مجموع آيات، و احياناً با پرتوگيرى از تبيينات حضرات معصومين عليهم السَّلام ، ديدگاه قرآن مشخص شود. البته نخستين كسى كه اين باب را به روى ما و دانشمندان گشود، مرحوم علاّمه مجلسى است كه در كتاب ارزشمند بحار الانوار در هر باب، آيات آن را گرد آورده و به صورت كوتاه (مانند تفسير بيضاوى و يا طبرسى) تفسير نموده است.
استاد در اين راستا به بررسى و تفسير آيات عقايد اسلامى پرداخت و در اين مورد تفسير بى همانند "مفاهيم القرآن" را در 7 جلد به رشته تأليف كشيد، كه از همان زمان انتشار مورد تقدير دانشمندان جهان اسلام قرار گرفت.برخى از كسانى كه بر اين كتاب تقريظ نگاشته اند عبارتند از حضرات آيات: سيد محمد باقر صدر، علاّمه طباطبائي، شيخ محمد تقى شوشترى، محمد جواد مغنيه، سيد مرتضى عسكرى و ديگران.
استاد بزرگوار پس از چندى به نياز شديد جامعه فارسى زبان به اين گونه تفاسير آگاه شد و بر آن شد تا با استفاده از كتاب فوق، نخستين تفسير موضوعى قرآن به زبان فارسى را نگارش دهد كه به فضل الهى به نوشتن كتاب "منشور جاويد قرآن"، توفيق يافت كه تاكنون 14 جلد آن در تفسير موضوعات مختلف قرآن مجيد چاپ و منتشر شده است.

محمد بازدید : 7 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)

گاهت هر قدر هم که دور باشد ، آرامم میکند . . .

و آوای آمدنت را در گوشم زمزمه . . .

چقدر رسیدنت را دوست دارم . . .

آغوشم در ازدحامِ سرمای تنهایی . . .تنها برای ” تــــــو ” ، هنوز گرم است ♥


محمد بازدید : 7 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)
تحولات سیاسی واجتماعی ایران(گورابی)10-12 سه شنبه

شناخت ماهیت وعملکرد امپریالیسم(گورابی)13:30-15 سه شنبه

اندیشه های سیاسی در ایران واسلام(گورابی)15-17 سه شنبه

مسائل نظامی واستراتزیک معاصر(فتاحی)دوشنبه 10-12

سیاست خارجی قدرت های بزرگ(فتاحی)13:30-15 دوشنبه

اصول وروابط بین الملل(فتاحی)دوشنبه 15-17

نوسازی ودگرگونی سیاسی(عزیزی)10-12 دوشنبه

تئوری های انقلاب(عزیزی)13:30-15 دوشنبه


محمد بازدید : 7 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)


رفتار ماست که شخصیت فرزندانمان را شکل می دهد و استفاده از اصول روانشناسی در تربیت کودکان باید مد نظر هر پدر و مادری باشد . شما در برابر او مسئول هستید ، پس وقت بیشتری بگذارید و این نکات را به خاطر بسپارید .

تحقیقات نشان می دهند که برخی عبارات مثبتی که ما به کودکان می گوییم ، در واقع بسیار مخرب هستند. باوجود اینکه نیت بدی نداریم، اما با بکار بردن این جملات باعث می شویم که کودکان به آنچه که واقعا هستند باور نداشته باشند. بعضی از جملات ما گول زننده اند و باعث می شوند کودک کمترین تلاش ممکن را برای کاری انجام دهد و یا در زمان سخت شدن کاری آنرا رها کند.

اینجا یک لیست از ۱۰ عبارتی داریم که شما باید همین حالا از دایره لغات خود حذف کنید. همچنین در کنار این عبارات ما عبارات پیشنهادی به شما معرفی می کنیم که شما با استفاده از این عبارات بتوانید انگیزه درونی و اشتیاق کودک را تحریک کنید.

“کارت خوب بود”
این جمله معمولا مکررا برای کارهایی استفاده می شود که کودک در انجامش واقعا تلاشی نکرده، با بکار بردن این عبارت به او یاد می دهید که هرچیزی که مامان یا بابا بگوید ” کار خوب ” است( یعنی فقط در زمانی که پدر ومادر بگویند خوب است)

به جای آن بگویید ” تو واقعا برای آن سخت تلاش کردی!” با تکیه روی تلاش کردن ،به او یاد می دهیم که تلاش از نتیجه مهمتر است. این به کودک یاد می دهد که در زمان روبرو شدن با یک کار سخت ، پافشاری بیشتری در انجام آن از خود نشان دهد و به شکست به دید یک گام به سوی موفقیت نگاه کند.

” پسر/ دختر خوب”
این جمله در حالیکه جزو عبارات مثبت به شمار می رود اما واقعا تاثیری متضاد چیزی که می خواهیم دارد. اغلب والدین از این جمله برای بالا بردن اعتماد به نفس کودک استفاده می کنند. اما متاسفانه تاثیر آن کاملا برعکس است. وقتی دختر شما جمله ” دختر خوب” را بعد از انجام کاری که شما از او خواسته بودید می شنود، اینطور تلقی می کند که چون کاری که “شما” خواسته اید را انجام داده پس ” خوب ” است. و این سرآغاز این داستان است که کودک از این می ترسد که نکند دیگر ” بچه خوبی ” نباشد و انگیزه و اشتیاق او برای همکاری در سایر کارها از ترس دریافت نکردن همین بازخورد سرد شود.

درعوض بگویید: ” زمانی که کمک می کنی واقعا لذت می برم” . این جمله به کودک می فهماند که شما چه می خواهید و رفتار او چگونه روی نظر شما تاثیر می گذارد. شما میتوانید حتی احساسات خود را به او بروز دهید و مثلا بگویید: ” دیدم که عروسکت را به دوستت قرض دادی” این به کودک اجازه می دهد که برای خودش تصمیم بگیرد و بداند که قرض دادن کار خوبی است و به او این حق را می دهد که دوباره همین کار را با انگیزه درونی خود تکرار کند نه به این خاطرکه اینکار را برای خوشایند شما انجام دهد.
شخصیت فرزندان,تربیت کودکان,

” چه عکس زیبایی “
وقتی که ما نظر و عقاید خود را درمورد کار هنری کودک تحمیل می کنیم، در واقع این حق قضاوت و اعتبار بخشیدن را درباره کار خودش از او می گیریم. به جای این جمله بگویید:” من قرمز ، آبی و زرد می بینم ! نظرت خودت درباره نقاشی ات چیست؟ ” بوسیله مشاهده درعوض بیان ارزیابی خود، به کودک اجازه می دهید که تصمیم بگیرد نقاشی زیباست یا خیر. شاید در نظر او نقاشی ترسناک باشد و اگر از او بخواهید نظرش را درباره نقاشی بگوید ، در واقع از او خواسته اید که کار خود را ارزیابی کند و نیت و مهارتهای خود را که نشان دهنده خلاقیت او در زمان بالغ شدن می باشد را با شما درمیان بگذارد و او را همانند هنرمندی رشد دهید.

” اگر تو فلان کار را بکنی من به تو فلان چیز را می دهم”
رشوه دادن به بچه ها مانع مشارکت آنها به سهولت و سادگی می شود. این چنین معاملاتی با کودکان تبدیل به یک سرازیری لغزنده می شود و چنانچه بطور مداوم صورت گیرد،همیشه مجبور به عقب نشینی می شوید . مثلا ” نه! اتاقم را تمیز نمی کنم اگر برایم فلان چیز را نخری”.

به جای آن از جمله” از اینکه به من در تمیز کردن خانه کمک می کنی ممنونم “استفاده کنید . هنگامی که ما قدردانی واقعی خود را نشان می دهیم کودکان انگیزه ذاتی برای کمک کردن پیدا می کنند و اگر فرزندان شما چندان اهل کمک نبودند، به او وقتهایی را یادآوری کنید که کمکتان می کرد. مثلا بگویید:” یادت هست یک زمانی کمکم می کردی آشغالها را بیرون بگذارم؟ واقعا کمک بزرگی بود. ممنونم!” . سپس به او اجازه دهید که به این نتیجه برسد که کمک کردن به دیگران لذت بخش است و یک پاداش معنوی در بر دارد.
شخصیت فرزندان,تربیت کودکان,

” تو خیلی باهوشی”
وقتی به بچه بگویید که باهوش است، فکر می کنیم که اعتماد بنفس و عزت نفس او را زیاد کرده ایم اما باید بدانید که اینگونه ستودن از شخصیت او واقعا تاثیر عکس دارد. با گفتن اینکه او باهوش است، بطور ناخودآگاه این پیام را به او می فرستیم که او فقط درصورتی باهوش است که نمره خوبی بگیرد، کارش را تمام کند و یا بهترین نتیجه را بگیرد . همه اینها فشار زیادی را روی یک کودک وارد می سازد. مطالعات نشان می دهند ،وقتی که کودک حل یک بازی پازل را تمام کرد و به او بگوییم که باهوش است ، حرف ما باعث می شود که او برای حل پازل های سخت تلاش نمی کند. دلیلش هم این است که او نگران می شود که شاید پازل را نتواند حل کند و ما او را باهوش ندانیم.

در عوض سعی کنید به او بگویید که قدر تلاش او را می دانید. با تمرکز کردن روی تلاش بیش از نتیجه، به او اجازه می دهید که بفهمید چه چیزی واقعا برایتان با ارزش است. درست است که حل کردن یک پازل جالب است اما حل پازل های سخت تر به مراتب جالب تر است. در همان مطالعه دیده شده که وقتی که روی تلاش تمرکز می کنیم- ” وای تو واقعا خوب تلاش کردی”- دفعه بعد کودک سعی می کند سعی کند پازل های مشکل تری را حل کند.

” گریه نکن “
دیدن گریه بچه ها همیشه راحت نیست اما وقتی که به او می گوییم ” گریه نکن” احساسات او را نادیده گرفته و به او می فهمانیم که اشک هایش برای ما ارزشی ندارد. این باعث می شود که او احساساتش را مخفی کند و در نهایت دچار انفجار عاطفی شده و بیشتر ناراحت شود.

سعی کنید به کودک فضایی برای گریستن بدهید مثلا بگویید ” ایرادی ندارد که گریه کنی. هرکسی بعضی وقتها به گریه نیاز دارد. منم همینجا هستم و به تو گوش می کنم.” حتی ممکن است گاهی احساسی که کودک دارد را شما بیان کنید، ” ناراحتی که نمیتوانیم برویم پارک ، آره؟ ” این کمک می کند که کودک احساس خودش را بهتر درک کند و یاد بگیرد که در غالب جملات آنها را بیان نماید. با تشویق او به بیان احساساتش ، به او کمک می کنید که احساسش را تنظیم نماید که جزو توانایی های مشکل هر فردی در سراسر زندگی اش به شمار می رود.

” قول می دهم …”
زیر قول زدن واقعا ناراحت کننده است. لحظه سنگینی است و از آنجاییکه زندگی کاملا غیرقابل پیش بینی است، من پیشنهاد می کنم که کلا این واژه را از دایره لغات خود حذف کنید.

در عوض سعی کنید که کاملا با کودک صادق باشید. ” می دانم که تعطیلات دوست داری با سارا بازی کنی و ما همه تلاشمان را می کنیم که این اتفاق بیافتد. اما خواهش می کنم یادت باشد که بعضی وقتها اتفاقات پیش بینی نشده ای می افتد، من هم تضمین نمی کنم که حتما این هفته این اتفاق بیافتد.” ولی هر زمانی که میگویید کاری را انجام می دهید مطمئن باشید که از پس آن بر می آیید . سر قول ماندن، اعتماد می آورد و زیر قول زدن ارتباط عاطفی شما را زیر سوال می برد پس مراقب حرفی که می زنید باشید، و تا آنجاییکه ممکن است کاری کنید که طبق حرفی باشد که زده اید.

یک نکته ای که باید درباره این مساله اشاره کرد این است که اگر سر قولتان نماندید ، به آن اذعان داشته باشید و از فرزندتان عذرخواهی کنید. به یاد داشته باشید که شما به او یاد می دهید که درزمان بدقولی کردن چگونه رفتار کند . بدقولی کردن چیزی است که اغلب ما حداقل یک بار دچارش می شویم. حتی اگر برای شما مهم نباشد ولی می تواند برای کودک مهم باشد. پس همه سعی خود را بکنید که الگویی از صداقت برای او باشید و چنانچه موفق نبودید حداقل سعی کنید پا پیش گذاشته و مسئولیت آنرا به عهده بگیرید.

” چیز مهمی نیست”
خیلی وقتها اتفاقاتی می افتند که ما احساسات کودک را نادیده می گیریم، ولی باید واقعا مراقب این قضیه باشید. برای کودک اغلب چیزهایی مهم است که برای ما بزرگسالان اهمیت چندانی ندارند. پس سعی کنید همیشه از دید او به قضیه نگاه کنید. با او همدردی کنید حتی اگر مرزی بین خود و او قائلید و یا به در خواست او پاسخ منفی داده اید.

” من واقعا متوجهم که تو آن چیز را می خواهید اما امروز نمی شود آن کار را انجام داد.” یا ” متاسفم که مایوست می کنم ولی پاسخم منفی است” اینها بهتر از پاسخ هایی هستند که شما برای متقاعد کردن او بکار می برید و به او می فهمانید که خواسته های او واقعا اهمیتی ندارند.

” همین حالا دست بردار، وگرنه!”
تهدید کودکان معمولا کار خوبی نیست. اول از همه ، شما به آنها مهارتی می آموزید که واقعا دوست ندارید داشته باشند: استعداد بکار بردن زور یا قدرت حیله گری برای گرفتن چیزی که می خواهند حتی وقتی که دیگران تمایلی به این کار نداشته باشند. دوم، شما خودتان را در یک موقعیت ناشیانه قرار می دهید یعنی مجبور می شوید که از تهدیدهای خود دفاع کنید- قرار دادن یک مجازات سختگیرانه در قبال تهدیدی که در حالت عصبانیت کرده بودید- یا می توانید عقب نشینی کنید و به کودکتان یاد دهید که تهدید شما بدون معنی بوده است. در هر حال، باعث می شوید که نتیجه مطلوب را نگیرید و رابطه خود را با کودک خراب کنید.

در حالیکه تهدید نکردن کودک خیلی سخت است، سعی کنید درباره خطرات احتمالی به او هشدار دهید و یا به سمت چیزمناسب تری هدایتش کنید. ” اصلا خوب نیست که برادرت را بزنی. نگران اینم که او تو را بزند و یا او هم در عوض تو را می زند. اگر می خواهی به چیزی آسیب وارد کنید بهتر است آن چیز یک بالش، مبل و یا تخت خواب باشد.” با مطرح کردن یک چنین پیشنهاداتی که امنیت بیشتری هم دارند همچنان به او این اجازه را می دهید که احساساتش را خالی کنید و شما هم بتوانید نقشی در تعیین رفتار او داشته باشد. در نهایت این امر باعث میشود که او خودش و احساساتش را بهتر کنترل کند.

” چرا اینکار را کردی؟”
اگر کودک کاری کرده که شما خوشتان نمی آید ، مطمئنا باید با او صحبت کنید. اما تنشی که در آن لحظه به وجود می آید اجازه نمی دهد که او از اشتباهاتش درس بگیرد. و وقتی که شما از او می پرسید ” چرا؟” شما به او فشار می آورید که به کارش فکر کند و آنرا تحلیل نماید که یک مهارت بسیار پیشرفته حتی برای بزرگتر ها به شمار می رود. در زمان برخورد با چنین پرسشی ، بیشتر کودکان حالت تدافعی به خود گرفته و یا سکوت می کنند.

در عوض، یک مسیر ارتباطی با او برقرار کنید و حدس بزنید که او چه احساسی ممکن است داشته باشد و نیازهای اساسی او چه چیزهایی می تواند باشد. ” مایوس شدی که دوستانت به نظرت گوش ندادند؟ ” با تلاش به درک احساسات و نیازهای او ، ممکن است حتی حس کنید که از عصبانیت خودتان نیز کاسته شده است. ” او دوستانش را کتک زد چون نیاز به فضایی داشت و احساس ترس کرده بود و نمی دانست که با دیگران به چه روشی ارتباط برقرار کند. او تروریست که نیست فقط یک بچه است”

منبع:روانشناسی


محمد بازدید : 6 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)
من به بارونا سپردم...
به خیابونا سپردم...
که مواظب توئه دیونه باشن...
به خود خدا سپردم...
به همه دنیا سپردم...
که هوای عشق من رو داشته باشن...
که مواطب توئه دیونه باشن...
پیامک های عاشقانه
کوچه کوچه بنازم ز عابری که نیامد
غزل غزل بنویسم ز شاعری که نیامد
شکسته بغض غرورم در انتظار عجیبی
دعا کنید بیاید مسافری که نیامد
جملات عاشقانه
بنام باور دلم
بنام پاک بازان عشق
بنام هستی ساز بهانه دیدار
بنام انکه در سرا پرده، روشنی بخش است
بنام باورم
بنام تو که هستی من شدی
بنام تو که زندگی آموختی، پاک بازی هم عالمی دارد
بنام همه ای خوبی ها
اس ام اس های عاشقانه
گفت که پای رفتن نداره!
راست گفت :بهترازمن راکه دیدباسررفت.........
به درم اصلا واسم مهم نیست
گفتم که بدونه!
متن های عاشقانه
تاخدا بنده نوازاست به خلقش چه نیاز..
مى کشم نازیکى تابه همه ناز کنم...
فقط "خدا "را دارم وبس!!!
جملات زیبای عاشقانه
مات شدم
هیچ میز شطرنجی هم در میان نبود
این وسط فقط یک دل بود
عاشقانه ها
حکیمه دس وم نزه درد ها ده قلبم
دوسکم هیشتم و رت وا کے بگردم
تک و تنیا منمه همدمے نارم
خوم دونم دردم چینه علاجے نارم...


محمد بازدید : 8 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)
به سلامتی ایرانسل که به آدم میفهمونه که:

قبول کردن بعضی پیشنهادها فقط از اعتبار آدم کم میکنه!

محمد بازدید : 810 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)
رو تو عروسیش گم میشه!

میرن میبینن رفته تو مینی بوس جا گرفته!!!!

------------------------------------------------------

سوال امتحان: امام خمینی که بود؟

جواب‎ ‎لرها: تنهأ امامی بود که سوار هواپیما شد!! 



------------------------------------------------------

لره لیوان آزمایش ادرارش دستش بود، از پرستار میپرسه:کجا برم؟

پرستار میگه:برو بالا!

لره میگه:به سلامتی خانم دکتر

.._________________________________________

ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺩﺭﻟﺮﺳﺘﺎﻥ: ﻣﻨﻪ ﺟﺎﺩﻩ ایرﯼ ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺍﯾﺎﭘﺸﺖ ﺳﺮﺕ،ﭼﻪ ﺍﻳﮑﻨﻴﻦ؟ ۱) ﺳﺮﻣﻮﻧﻪ ﺍﺯﺷﻴﺸﻪ ﺍﻳﺎﺭﻳﻢ ﺍﻳﮕﻴﻢ ﻫﻮﻱ ﭘﺪﺭﺳﮓ ﻣﻲ ﮐﻮﺭﻱ ﺑﺮﻩ ﮔﻢ ﺁﻭو ۲)ﺑﻪ ﻣﻮﺍﺯﺍﺗﺶ ﺣﺮﮐﺖ ﺍﻳﮑﻨﻴﻢ ﻳﺪﻓﻪ ﺍﻳﭙﻴﭽﻴﻢ ﺭﻳﺶ ﺗﺎﺑﺮﻳﻨﻪ ﻣﻨﻪ ﺧﻮﺵ ۳)ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺑﻮﻕ ﺍﻳﺰﻧﻴﻢ ﺗﺎﻫﻮﻝ ﺁﻭﻭﺑﻴﻮﻓﺘﻪ ﻣﻨﻪ ﺟﻮ ۴)ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩ

______________________________________________

لره ميره مسجد، امام جماعت خوشحال ميشه ميگه: خدا هدايتت كرده؟          لره ميگه : ها ارواح بوات ! قبله كدوم طرفه ايخام ديش تنظيم كنم!  

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

شعار لرها در روز قیامت جهت مخ زنی خدا:          ............          مور و ملخ و پخشه............خدا لرو ایبخشه

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

لره لب ساحل نشسته بود، ازش پرسيدند متفكرانه به چى فكر ميكنى؟  گفت ايگم اگر دريا اوگوشت بى، چندتا نون ايخاس تا تليش كنى !!؟

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

لره توحموم آواز میخوند و هی کل میزد!میپرسن چیکارمیکنی؟میگه:خومه ايشوروم‎میگن:چرا كل ميزني؟میگه:اخه خومه با صابون عروس ايشوروم. 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

لره میره خونه دوستش :ناهار بهش"کنگر" میدن . شام"توله"صبحونه روز بعد "تره"لره میگه : جون خوت سی ظهر زحمت نکشین خوم ایروم پشت حونه ایچرم

-------------------------------------------------------

ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻟﺮ ﻭ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻓﻜﺮﻱ ﺩﻳﮕﺮ!!!

ﭼﺮﺍ ﺯﻧﻬﺎ ﺩﻛﺘﺮ ﻣﺎﻣﺎﻳﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﺩﻛﺘﺮ ﺑﺎﺑﺎﻳﻲ

ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !! ؟؟؟؟  

--------------------------------------------------------

لره ناامید به دیوار تکیه میزنه به خدا میگه :

خدا یا کمکم کن یا بکشم،

یهو دیوار میلرزه لره میگه :

سیکو سیکو!سی کشتن چه زرنگه

______________________________________________

لره تو استخر میگوزه آب قل قل میکنه اشک تو چشماش جمع میشه میگه کار خدا رو میبینی!!!  آب جوشه ولی ما نمیسوزیم !

______________________________________________

لره ازشیراب جلویک مغازه وضومیگیره صاحب مغازه میگه من راضی نبستم لره بلافاصله میگوزه میگه راحت شدی بدبخت گدا

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

لره ازآخونده ميپرسه:اول وآخرماکيه؟ميگه اولتون منم كه توگوشتون اذان ميگم آخرتون هم منم كه براتون نمازميت ميخونم مشكلي داري؟میگه :نه حاج آقا يکی بما گفت ریدم تو اول و آخرت/ماهم ملتفت نبوديم ،پرسيديم.

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

مناجات لر با خدا: خدایا دقت کردی بعضی وقتها شیطون چه پیشنهادات جالبی میده! تو هم یه کم خلاقیت داشته باش!!!



""""""""'"''''"""""""""""""""""""""""""""""""""""

لره ورشتيه زناشونوگم ميكنن!

رشتيه ميگ:

زن من قدبلند!چشم آبي!مژهاي كشيد!پوست سفيد!كمرباريك،گونه تپل داشت! زن توچی؟

لره ميگه:گورباباى زن من!!

بياباهم دنبال زن توبگرديم!!

"""""""""""""""""''''''""""""""""""""""""""""""""

لره میخواست بره حج بش گفتن برامون سوغاتی چی میاری؟ گفت: ار خدا بخواد وجریان ول کردن مغازه ها موقع اذون راست بو، سی همه تون همه چي یاروم...

--------------------------------------------------------

ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻟﺮﻫﺎ ﻣﯿﺮﻥ ﻣﮑﻪ ﺗﻮ ﻃﻮﺍﻑ ﺑﻬﺸﻮﻥ

ﻣﯿﮕﻦ ﺑﮕﯿﺪ

ﻟﺒﯿﮏ ﻟﺒﯿﮏ ﻻ ﺷﺮﯾﮏ ﻟﮏ ﻟﺒﯿﮏ. ﻟﺮﻫﺎ

ﻣﯿﮕﻦ : ﮔﯽ ﻧﺨﻮﺭ، ﺍﯾﻤﺎ ﺷﻌﺎﺭﺧﺎﺭﺟﯽ

ﺳﺮﻣﻮﻥ ﻧﯿﺒﻮ ...

ﺳﻘﺎﯼ ﺩﺷﺘﻪ ﮐﺮﺑﻼ ﺍﺑﺮﻓـــــــــــﺭﺽ

ﺍﺑﺮﻓـــــــــــــﺮﺽ !!

--------------------------------------------------------

به ترکه میگن : اردبیل چند ماه هواش سرده          میگه : 14 ماه .          میگن : سال که 12ماهه . میگه : اینجا تا 2 ماه بعد از عیدم هوا سرده

___________________________________________

__

سوال امتحانی کامپیوتر لرها!!!؟؟؟

پرینتر چیست؟؟؟

جواب لرها...

به دکمه اینتر که پیر شده است پرینتر گویند.

:-D:-D:-


محمد بازدید : 6 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)
شادی هایت را  در کنج خانه ات نهان کن


با اخمهایت پیش من بیا...


باشد اخم هایت از آن من...


ولی تو هم راضی باش...


محمد بازدید : 6 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)
به اطلاع علاقمندان دانشجو وفعال در رشته سنگنوردی داخل سالن میرساند روز شنبه 26/11/92 در سالن سنگ دانشگاه آزاد واقع درشهرک دانشگاهی مسابقاتی بین دانشجویان ورزشکار در این رشته مفرح برگزارمیگردد لذا جهت ثبت نام وهرگونه هماهنگی با آقای امینی به شماره 09186003050 تماس حاصل فرمایند جوایز ارزشمندی در انتظار برندگان خواهد بود


محمد بازدید : 10 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)

حواسم باشد خطایی نکنم 

حواست باشد دلی نشکنی 

حواسمان باشد دنیا دروغ است 

و یادمان باشد همه زاده ی خاکیم و به خاک باز میگردیم 

مواظب باشم ...

نباشم آهنین قلبی از قلب ها 

نبویم خاردار گلی از گل ها 

که دنیا وفایش پوچی است آشکار 

ساده نگذرم از شیون های بی صدا 

که شاید ناله ها را شنوایی نیست 

حواسم باشد... 

از اشک ها رد نشوم ، مبادا عمر لبخند ها تمام شود 

و زندگی آمد و شد شب و روز نیست 

حواسمان باشد هدف از زیستن چیست

حواسمان باشد که فاطمیه در راه داریم 

حواسمان باشد مبادا خطایی بکنیم... 


محمد بازدید : 8 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)

 

این شعرها دیگر براي هیچ کس نیست

نه! در دلم انگار جاي هیچ کس نیست

آن قدر تنهایم کـــــــــه حتی دردهایم

دیگر شبیه دردهاي هیچ کس نیست

حتی نفس هــــــــــاي مـرا از مـن گرفتند

من مرده ام در من هواي هیچ کس نیست

دنیــــاي مرموزي ست مـــا باید بدانیــــــــم

که هیچ کس این جا براي هیچ کس نیست

باید خدا هـــــــم با خودش روراست باشد

وقتی که می داند خداي هیچ کس نیست

من می روم هرچند می دانـم کــــــه دیگر

پشت سرم حتی دعاي هیچ کس نیست

 

نجمه زارع

 

*دل نوشت

بیا حاشیه برویم

حاشیه ها همیشه از متن جذاب ترند

مثل حاشیه ی کتابهای من

که پراند از شعرهای تو



محمد بازدید : 6 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)
سلام من فردا میرم،خیلی بغض گرفتم نمیتونم دوری تو و بقیه روتحمل کن،من اونجا غریبم و توباید هرروز بهم زنگ بزنی و از دلتنگی درم بیاری،درضمن ابروی منو پیش بابات بردی من نباید میومدم تو اتاق،درستو بخون،دوستت  دارم

من:::: نه عزیزم اشکال نداره خیلی مراقب خودت باش تو فقط بفکر درست باش ایشالا موفق باشی عشقم خداپشت و پناهت


محمد بازدید : 16 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)

براي ديدن در سايز بزرگ روي تصوير كليك كنيد


آهای شهید با صفا خوش اومدی به شهرما/ مسافر مدینه ای یا اومدی از كربلا
مگه تو مادر نداری/مگه تو خواهر نداری /به من بگو عزیز من مگه برادر نداری؟

غصه نخور/ آخ خودم برادرت میشم مونس و یاورت میشم
غصه نخور عزیز من شمع بالاسرت میشم

اگه تو تابوت جا میشه / یك دل زارو در به در
تورو به جون فاطمه منم ببر منم ببر/ تورو به جون فاطمه منم ببر


محمد بازدید : 10 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)

نام محصول: پارکینگ

مدل:P-801



نام محصول: پارکینگ

مدل:P-802



نام محصول: پارکینگ

مدل:P-803



نام محصول: پارکینگ

مدل:P-804



نام محصول: پارکینگ

مدل:P-805

P-805

نام محصول: پارکینگ

مدل:P-806


تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 60
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 31
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 35
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 36
  • بازدید ماه : 45
  • بازدید سال : 122
  • بازدید کلی : 1,956